گفتمان تفسیری
۱. گفتمان روان شناسانه:
پیروان این گفتمان تلاش می کنند تا ستیز اعراب و اسرائیل را بر اساس و مبانی روان شناسی پیدا کنند
۲. گفتمان متن گرا:
متن گرایی تلاشی برای تفسیر رفتار یهود و حکومت صهیونیستی در پرتو تعالیم عهد قدیم ودیگر کتابهای مقدس یهود (تلمود، کتب کابالا[ . برخی از اندیشمندان، پروتکلهای رهبران صهیون را نیز به این اعتبار که برای یهودیان کتاب (در باطن) مقدس است به این کتب می افزایند.] به شمار می رود. تلاش برای تفسیر بارویکرد متن گرایی از این تصور ناشی می شود که رفتار یهودی به طور مستقیم تجلی برخی متون عهد قدیم و تلمود است. گویا که واقعیت صهیونیست ها و یهودیان عصر جدید - خواه در آمریکا باشند یا جنوب آفریقا و یا اتیوپی - با واقعیت عبرانی های پیشین و یا یهودیان چین در قرن پانزدهم میلادی تفاوتی ندارد. گویا آنچه در عهد قدیم و تلمود آمده تنها یک دکترین قدیمی یهودی است و بیانگر وجود ذات ثابت یهودی است. کسی که می خواهد یهود و صهیونیسم را درک کند و با آنان به مقابله برخیزد، نباید فرصت را با بررسی واقعیت از دست بدهد؛ بلکه باید به یکی از این کتاب ها (به ویژه «پروتکل ها» که کتابی کم حجم و قابل فهم می باشد وشکل یک طرح و برنامه ریزی آشکار را دارد) مراجعه کند و تفسیر هر رویداد و بلکه پیشگویی هر مسأله ای را در آن بیابد.چنین الگوی یکجانبه نگر به این نکته توجه ندارد که رابطه این انسان با کتابهای مقدسی که به آن ایمان دارد رابطه ای بی نهایت پیچیده است و از نوع رابطه صرفاً علّی و معلولی نیست. همچنین مسأله تفسیر و تحلیل برای تعیین این ارتباط جنبه حیاتی دارد چون ممکن است این تفسیر لفظی و گنگ و یا مجازی و آشکار باشد؛ از این رو تحلیل صهیونیست ها ازیک متن با تفسیر یهودیان اصلاح طلب از آن متن تفاوت می کند. همچنین این متن گرایان این نکته را درک نمی کنند که اکثر یهودیان در دوران جدید اصلاً به این کتابها اعتقادی ندارند آنها را نمی خوانند. همچنین متون غیر یهودی در بسیاری از موارد برای تفسیر رفتارصهیونیست هانسبت به متون یهودی از اهمیت بیشتری برخوردارند. به طور معمولی متن مورد استناد از هرگونه سیاق کلی تاریخی جدا می شود و در نتیجه تنها سیاق خود متن است.بیماری متن گرایی رو به وخامت نهاده و از اقتباس عهد قدیم به اقتباس تمامی اظهارات صهیونیستی و تأیید آن سرایت کرده است. معمولاً اظهارات اسرائیلی ها به عنوان تجلّی انگیزه ها و طرح های حقیقی آنان و نه مجرد آرزوها و یا خیال ها و گمان هایشان، موردبررسی قرار می گیرند. سپس این متون و اظهارات صهیونیستی به انگیزه های نهفته وطرح های فریبنده مبدل و در نهایت به واقعیت موجود و عینی تبدیل می شوند. بدین ترتیب آرزوها و خیال ها از یک سو و انتظارات و واقعیت از سوی دیگر با هم مساوی گرفته می شود.همه اینها موجب می شود تا حقیقتی بدیهی از نظرها دور بماند و آن اینکه ممکن است دشمن به دلیل التزام ایدئولوژیک خود، از در درک انگیزه های حقیقی اش ناتوان باشد. چه بسا درقصد و گفتارش صادق باشد؛ اما با وجود این گفتارش بیانگر انگیزه های حقیقی و ناپیدایی که او را به حرکت در می آورند نباشد؛ چراکه او نمی تواند با خودش درگیر شود. همچنین ممکن است فرد از روی آگاهی چیزی را که به نفع اوست ادعا کند ولی انگیزه های آن را پنهان بدارد.ممکن است فرد مهاجر ادعا کند که به دلیل رغبت فزاینده و شریف یهودی خویش برای «بازگشت» به سرزمین موعود مهاجرت می کند، و از این راه انگیزه های پست خویش (مانندحل مشکل بیکاری به دنبال تحرک اجتماعی بودن و در جستجوی کسب حمایت صهیونیست های سخاوتمندی که از شهرک نشینان در فلسطین حمایت می کنند) را پنهان کند.همین مسأله در مورد قدرت آنان نیز صدق می کند. ارزیابی دشمن از قدرت خود ممکن است کاملاً اشتباه باشد و یا با آگاهی، به صورت دروغین مطرح شود. هنگامی که صهیونیست ها تصریح می کنند تعداد مهاجران یهودی اتحادیه شوروی در جریان مهاجرت های اخیر به میلیونها تن رسیده، شاید در آنچه که می گویند صادق باشند ولیکن در ارزیابی ازموضع یهودیان شوروی و علل عام و خاص جذب و دفع آنان ناتوان باشند. چه بسا که آرزوهای ایدئولوژیک آنان را از واقعیت منحرف کرده است. یک احتمال نیز وجود دارد که صهیونیست ها، به عمد همگان را فریب داده باشند تا اعراب را بترسانند.
۳. گفتمان عینی گرای دریافت کننده:
این گفتمان بیشترین رواج را در میان دیگر انواع گفتمان دارد، و از الگوی عینی گرای اطلاعاتی دریافت کننده و اسنادی ناشی می شود. پژوهشگر اطلاعات، حقایق، افکار،اظهارات و متون مقدس را یکجا انباشته می کند و بدون در نظر گرفتن درجه اهمیت و توان تفسیری و میزان محوری بودن، آنها را در کنار هم می چیند. معمولاً این داده ها واقعیت هایی هستند که میان آنها پیوند و ارتباطی وجود ندارد و در هیچ نوعی از قالب های تحلیلی عمیق جای نمی گیرند؛ چرا که این بررسی، شکل تحلیل محتوایی کاملاً ابتدائی به خود می گیرد و ازمسأله مورد نظر (بینش، انگیزه ها و انتظارات) و دلالت درونی که انسان در رویدادها، افعال وپدیده های محیط بر خویش می بیند، غفلت می ورزد.همچنین گفتمان عینی گرای دریافت کننده، از خصوصیات پدیده های صهیونیستی و الگوی کلی که این پدیده ها به آن منتسب می باشند غفلت می کند. این گفتمان به تمام جوانب معرفت شناختی پدیده مورد مطالعه و پژوهش نمی پردازد. در چارچوب گفتمان عینی گرای گیرنده،اندیشه صهیونیستی به مجموعه ای از افکار گسسته و بی ارتباط صهیونیستی منحلّ می گردد.سپس پژوهشگر به صورت سطحی و بر اساس تعداد کلمات و تکرار جمله ها و موضوعات، آنهارا در چارچوب قالب های رایج مرتب می کند. در نتیجه پدیده ها و واقعیت ها به جمود می گرایند.
منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقيقات اسلامي،نشر زمزم هدایت(1386)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}